.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
چه کسی می خواست کردان را ترور کند؟!
فرمانده سپاه استان ما يك مقداري عشق حفاظت و پزهاي حفاظتي داشت، دو نفر پاسدار را به عنوان محافظ در كنار او گذاشته بودم كه به صورت نامحسوس رفت و آمدهاي مشكوك او را كنترل و بعضا جلسات و مكالمات او را ضبط مي‌كردند تا يك روز كه آن دو محافظ به من اطلاع دادند ديشب در خانه حاج آقا طرح ترور من را ...
چه کسی می خواست کردان را ترور کند؟!

علی کردان وزیر سابق کشور در دولت نهم در ادامه خاطرات جالب توجهپرده از طرح ترور خود برداشته است، کردان در این باره می نویسد:

بعد از انقلاب بنده رفتم در شوراي مركزي كميته استان، سرجنگلدار استان بودم و مسوول يكسري كارهاي ديگر، در كميته دو گروه به صورت قوي حضور داشتند.

يكي جنبش مسلمانان مبارز و ديگري سازمان مجاهدين خلق كه ما با هر دو اينها مبارزه مي‌كرديم و با كمك علماي شهر مي‌خواستيم خط امام را در كميته بياوريم. هرچه تلاش كرديم، زورمان به اين گروه نرسيد و براي كمك‌گرفتن به اتفاق هفت، هشت نفر از بچه‌هاي خط امامي رفتيم قم خدمت آيت‌الله مشكيني(ره) و ماجرا را برايشان توضيح داديم، ناهار هم در خدمتشان بوديم كه در پايان جلسه از صحبت‌هاي ايشان متوجه شديم قم قدرت لازم براي ياري ما را ندارد، بعد رفتيم خدمت آيت‌الله مومن رئيس ستاد انقلاب قم كه ايشان هم فرمودند ما بسط يد كشوري نداريم و نمي‌توانيم براي شما كاري كنيم.

شش نفر از ما در شوراي فرماندهي سپاه با هم هماهنگ بوديم به غير از يك نفر روحاني که فرمانده سپاه استان بودند و يك مقداري رگه‌هاي روشنفكرمآبي و تمايلاتي به سازمان منافقين داشتند،مركز سپاه استان در ساختمان ساواك رژيم قبلي بود.

بنده را گذاشته بودند مسوول اطلاعات و تحقيقات سپاه استان و مسووليت گزينش نيروها به عهده من بود. الان اگر شما ريزش‌هاي اخلاقي، سياسي – فكري سپاه در كل كشور را با ريزش‌هاي سپاه مازندران مقايسه كنيد، پي به دقت نظر بنده در جذب نيرو براي سپاه مازندران مي‌بريد، چون همه كساني كه حتي مقداري انحراف داشتند را رد مي‌كرديم كه باعث شد منافقين كه توسط من از ورود به سپاه ناكام مانده بودند، چند بار دست به ترور من بزنند.

فرمانده سپاه استان ما يك مقداري عشق حفاظت و پزهاي حفاظتي داشت، من هم با توجه به انحرافاتش از همين استفاده كرده بودم و علاوه بر يك ماشين مدل بالاي «فورد» كه در اختيارش گذاشته بودم، دو نفر پاسدار را نيز به عنوان محافظ در كنار او گذاشته بودم كه به صورت نامحسوس رفت و آمدهاي مشكوك او را كنترل و بعضا جلسات و مكالمات او را ضبط مي‌كردند تا يك روز كه آن دو محافظ به من اطلاع دادند ديشب در خانه حاج آقا طرح ترور من را ريخته‌اند.

من رفتم در اتاق فرمانده سپاه و ابتدا ايشان را خلع سلاح كردم و سپس از او علت اين تصميم را جويا شدم كه او ابتدا انكار مي‌كرد، ولي با بيان دلايل من پذيرفت و پس از آن با توجه به اينكه او خود ساده‌لوح بود و از او سوءاستفاده مي‌كردند، دو راه پيش روي او گذاشتم كه يا از استان برو بي‌سروصدا يا با تو برخورد مي‌كنيم، شيخ راه دوم را برگزيد و به تهران آمد و بعدها در تهران به پيشرفت‌هاي دنيايي-مديريتي خوبي نيز دست پيدا كرد. جالب آنكه بعدها خيلي از كساني كه آن روزها دور و بر شيخ بودند، به دليل انجام عمليات‌هاي مسلحانه عليه نظام و ترور انقلابيون اعدام شدند...

لو رفتن كودتاي نوژه
يك خاطره جالب از آن دوران اينكه در شهر ما فردي بود به نام آقاي دكتر «والاپور» كه رئيس انجمن بهائيان و رئيس جمع‌آوري كمك‌هاي مردم ايران به اسرائيل در جنگ شش روزه با اعراب بود.

اموال ايشان را توقيف كرده و دادند به بنياد مستضعفان. يك روز فرمانده ژاندارمري ساري و يك نفر كه در دادسرا بود، آمدند پيش من كه آقا اموال آقاي دكتر والاپور را بي‌دليل توقيف كرده‌اند و شما كمك كنيد كه ما اموال را پس بگيريم. چند روز بعد هم دوباره آمدند و يكجوري صحبت كردند كه آقا اگر شما امروز كمك ما كنيد كه اموال ايشان را پس بگيريم، ما هم اگر رژيم تغيير كند، به شما كمك مي‌كنيم كه من حس كردم يك خبري دارند اينها از تغيير حكومت كه اينگونه صحبت مي‌كنند و فردا آنها را دعوت كردم به خانه‌ام و يك مقدار با آنها صحبت كردم و از آنها اطلاعات گرفتم و گزارش دادم به مركز كه ظاهرا در لو رفتن كودتاي نوژه موثر بود.

اختلاف با زواره‌اي، آشنايي با لاريجاني
بعد از رحلت حضرت امام من به دعوت آقاي کازروني رفته بودم وزارت مسکن تا اينکه مرحوم آقاي زواره‌اي رئيس سازمان ثبت اسناد و املاك كشور به اصرار از من خواستند به سازمان ثبت اسناد بروم و من شدم معاون سازمان ثبت اسناد و تقريبا اداره‌كننده سازمان.... همكاري من با آقاي زواره‌اي به خاطر اختلاف سليقه اجرايي كه با ايشان داشتم زياد به طول نينجاميد حدود 22 ماه و من از سازمان ثبت اسناد بيرون آمدم و يك مدتي بيكار بودم.

آقاي اكبر تركان در آن زمان وزير دفاع بودند كه با دعوت ايشان بنده مشاور سازمان صنايع دفاع شدم و يك مدتي هم در «اتكا» كار كردم تا آقاي لاريجاني شدند وزير ارشاد و با واسطه‌اي از من دعوت كردند كه به وزارت ارشاد بروم و من را گذاشتند عضو هيات مديره سازمان ايرانگردي و جهانگردي و قائم مقام سازمان كه در اينجا نيز عملا من سازمان را مي‌گرداندم... بعد از اينكه حضرت آقا، آقاي لاريجاني را به سمت رئيس صداوسيما منصوب كردند، به‌رغم اينكه حضرت آقا به آقاي لاريجاني گفته بودند كه كسي را از وزارت ارشاد به صداوسيما نبريد كه نفر بعد از شما كه آقاي ميرسليم بود، وقتي مي‌آيد وزارت ارشاد دچار كمبود نيرو نشود، ولي با درخواست ويژه آقاي لاريجاني از حضرت آقا راجع به من و آقاي پورنجاتي ما دو نفر همراه ايشان به صداوسيما رفتيم و من 11 سال معاون اداري مالي سازمان صداوسيما بودم تا آقاي دکتر احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور شدند.

تا پيش از دوم خرداد ما چه در صداوسيما و چه در وزارت ارشاد تحت مديريت آقاي لاريجاني كار مي‌كرديم... در نتيجه وقتي آقاي لاريجاني از نهادي يا وزارتخانه‌اي درخواستي مي‌كردند، همه آنها همكاري مي‌كردند و اصولا ما براي توسعه مشكلي نداشتيم، بنابراين در آن دوران ما تلاش خودمان را مي‌كرديم، اما كار ويژه‌اي نمي‌كرديم.
مرجع : اعتماد ملی


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

نا شناس 28 تير 1388
متاسفانه ترور شخصیت آقای کردان توسط مجلس اصولگرا و حزب الهی در حاکمیت یکدست اتفاق افتاد !!!!!!
maziar 28 تير 1388
توهمات زيبايي بود ....
- 30 تير 1388
خسته نباشند

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.225 seconds.